فهرست مطالب

اکوبیولوژی تالاب - سال نهم شماره 3 (پیاپی 33، پاییز 1396)

نشریه اکوبیولوژی تالاب
سال نهم شماره 3 (پیاپی 33، پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/09/30
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مژگان قیاسیان، محمد علی آموزگار، عباس اخوان سپهی، سارا سعادتمند، محمود شوندی صفحات 5-14
    گل فشان گمیشان در 7 کیلومتری شهرستان گمیشان واقع شده است. نمونه برداری جهت انجام آزمایش در مرداد ماه سال 1392 از این گل فشان انجام گرفت. دمای گل در زمان نمونه برداری 1± 38 درجه سانتی گراد و pH 1±8 بود. میزان شوری 34 گرم بر لیتر اندازه گیری شد. یون های سدیم و کلر بیشترین میزان و آهن کمترین میزان یون ها را در ترکیب گل به خود اختصاص داده بودند. از محیط کشت مناسب جهت جداسازی باکتری های نمک دوست نسبی و تحمل کننده نمک استفاده شد. تعداد سلول های به دست آمده درروش شمارش کلنی حدود 106× 3-1 سلول در هر میلی لیتر بود. 122 سویه خالص سازی شدند و از میان این تعداد، 42 سویه بر اساس صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی اولیه انتخاب و با تکثیر و تعیین ترادف ژن S rRNA16 شناسایی شدند. جنس های Halomonas (20 درصد) ، Arthrobacter (5 درصد) ، Kocuria (5 درصد) ، Thalassobacillus (5 درصد) ، Marinobacter (20 درصد) ، Paracoccus (5 درصد) ، Roseovarius (5 درصد) ، Jeotgalicoccus (5 درصد) ، Bacillus (15 درصد) ، Staphylococcus (15 درصد) جدا شدند. آنزیم های اکسیداز و کاتالاز در همه سویه ها بررسی شدند. 4/98 درصد سویه ها کاتالاز مثبت و 7/69 درصد اکسیداز مثبت بودند.
    کلیدواژگان: گل فشان، باکتری تحمل کننده نمک، باکتری نمک دوست نسبی، درخت فیلوژنتیکی
  • زهرا کایی، مرزبان فرامرزی، حاجی کریمی، حسین مهدی زاده صفحات 15-28
    امروزه به دلیل رشد روز افزون جمعیت تغییر پوشش/کاربری نامتناسب اراضی یکی از مسائل اساسی جهانی است که دارای تبعات متعددی است. اثرات نسبی پوشش های مختلف روی کیفیت و کمیت آب های زیرزمینی هنوز به خوبی شناخته نشده است که بایستی با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. هدف اصلی از این مطالعه، تاثیر تغییرات مختلف پوشش/کاربری اراضی بر کیفیت و کمیت آب زیرزمینی بوده است. دشت مهران با مساحت 317 کیلومتر مربع درجنوب غربی استان ایلام به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب گردید. جهت تهیه نقشه پوشش/کاربری اراضی از تصاویر ماهوره لندست مربوط به سال های 2000 و 2015 استفاده گردید. به منظور بررسی این تغییرات با کیفیت آب زیرزمینی از آمار کیفی پارامتر های EC،TDS و TH در بازه زمانی 1394-1379 استفاده گردید. نتایج این مطالعه بیانگر این است که تغییرات پوشش/کاربری اراضی، بویژه افزایش اراضی مسکونی و کشاورزی آبی و دیم هر کدام به ترتیب به میزان 37 ، 740 و 612 هکتار، بخصوص در شمال غرب و غرب منطقه که دارای زمین های حاصلخیز و جمعیت بالایی می باشد با بهره برداری بیش از حد از آب های زیرزمینی، زمینه را برای کاهش کیفیت و کمیت سفره های آب زیرزمینی فراهم ساخته است. بطوری که میانگین کاهش تراز آب زیرزمینی بطور سالانه 80 سانتیمتر می باشد، که این افت با کاهش کیفیت در برخی پارامترها همراه بوده است.
    کلیدواژگان: سنجش از دور، تصاویر ماهواره ای، کیفیت و کمیت آب زیرمینی، کاربری اراضی-پوشش، دشت مهران
  • آرش شکوری، کریم بخش حوت صفحات 29-42
    در این تحقیق ساختمان و پویایی جمعیت ماکروبنتوزها در تالاب فوق شور لیپار واقع در 19 کیلومتری شرق چابهار در استان سیستان و بلوچستان موردبررسی قرار گرفت. لذا بدین منظور نمونه برداری از رسوب و عوامل محیطی نظیر دما، شوری، Do و اسیدیته به منظور بررسی جوامع بنتیک، دانه بندی، مواد آلی و سنجش عوامل محیطی در 5 ایستگاه از تالاب لیپار از آذر 1392 تا اردیبهشت 1393 صورت گرفت. میانگین تراکم جمعیت ماکروبنتوز در ایستگاه 3 با تعداد 1441 عدد در مترمربع دارای بیشترین تراکم ماکروبنتوز در 6 ماه نمونه برداری بوده و پس ازآن ایستگاه های 5، 4، 2 و 1 به ترتیب با مقادیر 1043، 580، 141 و 108 عدد در مترمربع بودند. جمعیت ماکروبنتوز با تعداد 1078 عدد در مترمربع در اردیبهشت ماه دارای بیشترین تراکم و سپس ماه های بهمن، اسفند، آذر، دی و فروردین به ترتیب با تعداد 717، 675، 541، 523 و 441 عدد در مترمربع در رتبه های بعدی ازنظر تراکم جمعیت ماکروبنتوز قرار دارند. از بین گروه های ماکروبنتوز فقط سه گروه شیرونومیده، فرامینیفرا و شکم پایان مشاهده گردیدند. در بین عوامل محیطی شوری با میانگین 90±137 و دما با میانگین 5±25 دارای نوسانات بالایی می باشند. ضریب همبستگی بین عوامل محیطی و تراکم ماکروبنتوزها تنها بین ذرات شن و ماکروبنتوز همبستگی معنی داری (01/0>P) نشان داد. به نظر می رسد مجموعه ای از شرایط محیطی استرس زا مانند شوری بالا، درجه حرارت بالا، وجود مواد آلی زیاد و ریز بودن ذرات در اکثر ایستگاه های موردمطالعه در تالاب لیپار موجب شده است تا این اکوسیستم یک اکوسیستم تحت استرس بوده و گروه های حساس به استرس های محیطی از محیط حذف شده و گروه های مقاوم به شرایط بد محیطی غالب گشته اند.
    کلیدواژگان: ماکروبنتوز، ساختار جمعیت، تالاب لیپار، چابهار، سیستان و بلوچستان
  • مهدیه پژوهان فر، الهام آخوندی، مازیار مزیدی صفحات 43-54
    امروزه گردشگری به عنوان مهم ترین صنایع توسعه پایدار در هر جامعه ای به حساب می آید. مطالعات نشان داد که دلبستگی به مکان می تواند نقش عمده ای در تصورات ذهنی گردشگران داشته باشد که منجر به افزایش جذب گردشگران می شود. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط و تاثیرگذاری دلبستگی مکان بر تصورات ذهنی گردشگران تالاب میانکاله و ارتباط آن ها با عوامل دموگرافیک می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از نوع پیمایشی است و ابزار بکار برده پرسشنامه می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی گردشگران مراجعه کننده به منطقه تالاب میانکاله در سال 94 بوده است. حجم نمونه ی آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 37 8 نفر برآورد شد. از روش رگرسیون خطی برای بررسی ارتباط بین سه مولفه احساسی، عملکردی و معنایی از دلبستگی مکان و تصورات ذهنی استفاده شده است و همچنین آزمون T-Test و ANOVA برای بررسی میزان تفاوت ها بکار برده شده است. نتایج از آزمون همبستگی نشان داد که بین متغیرهای دلبستگی به مکان و متغیرهای تصورات ذهنی رابطه مستقیم و در حد متوسط به بالا وجود دارد ، بدین معنی که با بالا رفتن دلبستگی به مکان ، اثر متغیرهای تصورات ذهنی نیز به نسبت خوبی در بین گردشگران بالا خواهد رفت. علاوه بر این نتایج از آنالیز رگرسیون خطی نشان داد که از میان مولفه های دلبستگی به مکان ارتباط معنی داری بین دو مولفه احساسی و عملکردی با تصورات ذهنی دارد. مولفه احساسی اثر مثبت روی تصور ذهنی افراد از منطقه تالاب میانکاله گذاشته است. نتایج بیان می کند که گردشگران حس مثبتی به تالاب دارند آنجا را مکانی آرام می بینند که می توانند به آرامش برسند و دوست دارند مدت بیشتری در آن بمانند. مولفه های عملکردی تاثیر منفی بر تصورات ذهنی افراد داشت. در بررسی دلبستگی به مکان برحسب جنسیت و تاهل تفاوت معناداری یافت شد.
    کلیدواژگان: مولفه احساسی، توسعه گردشگری، مولفه محیطی، تصورات ذهنی، تالاب میانکاله
  • احسان بدری، نازنین خاکی پور، منیژه خوشمو، علی محمدی ترکاشوند صفحات 55-68
    تحقیق حاضر در بهار 1392، به منظور آگاهی از وضیعت دریاچه شورمست نسبت به فلزات سنگین (سرب، مس و کادمیوم) انجام شد. نمونه های رسوبات سطحی، رسوبات عمقی، آب و گیاه آبزی آلاله آبی (Ranunculus fluitans) از 4 ایستگاه برداشت شدند. جهت استخراج فلزات از نمونه های موردمطالعه، از روش شیمیایی هضم مرطوب و تعیین غلظت فلزات سنگین به وسیله دستگاه جذب اتمی (AAS) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS 19 و آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام گرفت. نتایج نشان داد که میانگین سطوح سرب، مس و کادمیوم در نمونه های رسوبات سطحی جمع آوری شده از ایستگاه های مختلف به ترتیب 3/117، 1/33 و 2/11 (قسمت در میلیون) برحسب وزن خشک، در رسوبات عمقی 8/30، 6/14 و 0/8 (قسمت در میلیون) برحسب وزن خشک، در گیاه آبزی آلاله آبی Ranunculus fluitans به ترتیب 2/60، 3/10 و 2/16 (قسمت در میلیون) برحسب وزن خشک و در نمونه های آب به ترتیب 01/1، 01/0 و 05/0 (قسمت در میلیون) می باشد. مقایسه آماری میزان فلزات سرب، مس و کادمیوم در رسوبات سطحی، رسوبات عمقی، گیاه آبزی و آب اختلاف آماری معناداری را نشان داد. در این تحقیق میانگین غلظت فلزات سنگین در رسوبات سطحی، حداکثر و در آب، حداقل می باشد. نتایج حاصله نشان داد که میزان فلزات سرب و کادمیوم نمونه های آب در مقایسه با استاندارد سازمان بهداشت جهانی و استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا بالاتر بوده است.
    کلیدواژگان: آلودگی فلزات سنگین، آلاله آبی، رسوبات، دریاچه شورمست
  • لاله رومیانی، خوشناز پاینده صفحات 69-84
    این تحقیق با هدف تعیین وضعیت میزان فلزات سنگین جیوه، آرسنیک، نیکل و کادمیوم در آب، رسوبات و چهار گونه گیاهان آبزی رودخانه کرخه انجام شد. نمونه برداری آب، رسوبات و 4 گونه گیاهان آبزی عدسک آبی (Lemna gibba) ، گندمک آبی (Vallisneria spiralis) ، ناز باتلاقی (Bacopa monnieri) ، آلاله آبی (Ranunculus fluitans) از 3 ایستگاه در شمال، مرکز و جنوب رودخانه کرخه واقع در شمال استان خوزستان در فصل بهار انجام شد. نتایج فلزات سنگین در آب، رسوبات و برگ گیاهان آبزی با 30 تکرار به کمک نرم افزار SPSS18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سنجش فلزات سنگین مورد مطالعه به روش جذب اتمی و سیستم کوره گرافیتی و هیدرید با کمک دستگاه Perkin Elmer 4100 انجام شد. بالاترین میزان جیوه، کادمیوم، نیکل و آرسنیک در آب به ترتیب 59/0±55/10، 27/0±21/3، 22/0±68/2 و 26/0±88/2 میکروگرم در لیتر بود. پایین ترین میزان جیوه، کادمیوم، نیکل و آرسنیک در رسوبات به ترتیب 96/0±22/20، 26/0±03/5، 76/0±57/6 و 38/0±31/3 میکروگرم در کیلوگرم به دست آمد. بالاترین و پایین ترین میزان جیوه در دو گیاه آبزی آلاله آبی و گندمک آبی به ترتیب 056/0±71/9 و 012/0±79/4 میکروگرم درکیلوگرم مشاهده شد. میزان کادمیوم، نیکل و آرسنیک در گیاه ناز باتلاقی بالاتر از سایر گیاهان آبزی به ترتیب 001/0±22/0، 007/0±33/1 و 004/0±34/0 میکروگرم در کیلوگرم بود (05/0P<). پایین ترین میزان نیکل و آرسنیک به ترتیب 004/0±16/0 و 002/0±01/0 میکروگرم در کیلوگرم در گیاه عدسک آبزی مشاهده شد. با توجه به نتایج گیاه آبزی ناز باتلاقی توانایی جذب و تجمع بالای فلزات سنگین جیوه و نیکل را داشت. میزان جیوه در آب رودخانه کرخه بالاتر از حد مجاز استاندارد ملی ایران و سازمان بهداشت جهانی بود، اما میزان کادمیوم، نیکل و آرسنیک در مقایسه با آستانه مجاز استاندارد ملی ایران و استانداردهای جهانی نظیر آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا و سازمان بهداشت جهانی پایین تر بود.
    کلیدواژگان: فلزات سنگین، آب، رسوبات، گیاهان آبزی، رودخانه کرخه
  • سجاد آستانی، مهرداد چراغی صفحات 85-102
    شاخص اقلیم آسایش گردشگری «Tourism climate index» شاخصی است که به طور سیستماتیک تاثیر عناصر اقلیمی را بر گردشگری مشخص می نماید. برای استفاده از این شاخص به آمارهای ثبت شده در ایستگاه های هواشناسی نیاز است. استفاده از این آمار برای تحلیل وضعیت شاخص اقلیم آسایش گردشگری در یک شهر یا منطقه محدود مناسب است اما تحلیل شاخص براساس ایستگاه ها به تنهایی نمی تواند بیانگر وضعیت واقعی این شاخص گردشگری در یک منطقه باشد. به این منظور لازم است وضعیت در نقاط بدون آمار هم بررسی شده و مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد. نرم افزارهایGIS با توانایی میان یابی داده های نقطه ای به پهنه ای و میان یابی این امکان را فراهم می آورد تا بتوان بر اساس داده های نقطه ای برداشت شده در ایستگاه ها، شاخص اقلیم آسایش گردشگری را برای یک پهنه محاسبه نمود و آن را مورد تجزیه وتحلیل صحیح قرار دهند، تالاب پیرسلمان در استان همدان و شهر اسدآباد در ردیف تالاب های فصلی واقع است، این تالاب شبیه کاسه ای است که عمق متوسط آن یک و حداکثر دو متر می باشد، آب تالاب پیرسلمان از جوشش چشمه هایی که از کف تالاب می جوشند تامین می گردد. وسعت آن در حدود 21 هکتار الی 15 هکتار است. تالاب پیر سلمان در حدوده 1920 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. در این پژوهش با استفاده از شاخص اقلیم آسایش گردشگری و همچنین با استفاده از امکانات GISزمان های مساعد جهت حضور گردشگران در پیرسلمان مشخص شده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش مربوط به میانگین هفت پارامتر اقلیمی در ایستگاه های سینوپتیک و کلیماتولوژی درون و اطراف استان همدان و تالاب پیرسلمان در سال 1389 بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، شاخص اقلیم آسایش گردشگری تالاب نمایشه های خرداد و شهریور دارای شرایط ایده آل و رتبه ای بالا بوده که این شرایط نشان دهنده بهترین ماه های سال از لحاظ اقلیمی برای حضور گردشگر در تالاب می باشد، در ماه های اردیبهشت، تیر، مرداد و مهر این شاخص عالی بوده، در ماه فروردین بسیار خوب و در ماه های بهمن، اسفند و آبان شاخص اقلیم آسایش گردشگری تالاب دارای رتبه ای قابل قبول و ماه های دی و آذر شاخص اقلیم آسایش گردشگری در حد مرزی قرار دارد.
    کلیدواژگان: شاخص اقلیم آسایش گردشگری، نرم افزارGIS، تالاب پیرسلیمان، استان همدان
  • مهدی سالمی، سولماز دشتی، زهرا سیاحی صفحات 103-111
    بخشی از رودخانه کارون در محدوده شهر اهواز است، این منطقه ازجمله عرصه هایی است که واجد پتانسیل های مناسب جهت توسعه کاربری گردشگری است. گردشگری یکی از بزرگ ترین و سریع ترین صنایع در حال رشد جهان است، صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پویا با ویژگی های توسعه مدارانه خود نقش مهمی در اقتصاد کشورهای جهان ایفا می نماید. ارزیابی توان اکولوژیکی رودخانه ها در راستای کاربری گردشگری به عنوان ابزاری برای حصول به این هدف شناخته شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و پیمایشی بوده در این پژوهش سعی شده با استفاده از مدل AHP برای توسعه گردشگری منطقه مورد مطالعه ارائه گردد. در ابتدا مرز محدوده موردمطالعه بر روی نقشه توپوگرافی مشخص شد و متعاقبا نقش های طبقات ارتفاعی، شیب، جهت، بافت خاک، تراکم پوشش گیاهی، زمین شناسی و در همین راستا جهت تحلیل پرسشنامه ها به تعداد 35 نفر از کارشناسان گردشگری استان استفاده شد. وزن هریک از معیارها در اختیار کارشناسان جهت امتیازی قرار داده شد که پس از جمع آوری پرسشنامه ها وارد نرم افزار Expert choice آمده معیارها دارای اولویت جهت نقشه سازی مشخص شده پس ازآن نسبت به تلفیق نتایج GIS با AHP اقدام نموده و نقشه توان جهت کاربری گردشگری تعیین گردید. نتایج این مطالعه که در سال 93-94 انجام شد نشان می دهد که در حدود 93 درصد معادل 137858 هکتار از منطقه دارای توان بسیار مطلوب، برای توریسم گسترده 2 درصدمعادل 3453 هکتارا ز منطقه دارای توان مطلوب و 5 درصد معادل 7341 هکتار دارای توان نامطلوب و 82 درصد معادل 137379 هکتار از منطقه دارای توان بسیار مطلوب برای توریسم متمرکز 17 درصد معادل 27792 هکتار از منطقه دارای توان مطلوب و 1 معادل 2211 هکتار دارای توان نامطلوب است.
    کلیدواژگان: رودخانه کارون، AHP، توان اکولوژیکی، کاربری گردشگری
|
  • M. Ghiyasiyan, Ma Amozegar, A. Akhavan, S. Saadatmand, M. Shavandi Pages 5-14
    Gomishan mud volcano is located 7 km from Gomishan city and sampling from this mud volcano was performed in August 2013. The temperature of mud was about 38 ± 1 °C with a pH of 8 ± 1. The measured salinity was 34 g/L. Sodium and chloride were the highest and iron was the lowest ions of the mud. The culture medium for the isolation of moderately halophilic and halotolerant bacteria was used. High viable counts (1 – 3 × 106) were obtained in culture media. A total of 122 isolates were obtained 42 colonies were selected based on primarily morphological and physiological traits and their 16S rRNA sequences were determined. The isolated genera included Halomonas (20%), Arthrobacter (5%), Kocuria (5%), Thalassobacillus (5%), Marinobacter (20%), Paracoccus (5%), Roseovarius (5%), Jeotgalicoccus (5%), Bacillus (15%), and Staphylococcus (15%). Oxidase and catalase enzymes were studied in all isolates and 98.4% of isolates were positive catalase and 69.7% were positive oxidase.
    Keywords: Mud volcano, Halotolerant bacteria, Moderately halophilic bacteria, Phylogenetic tree
  • Zahra Kaei, Marzban Faramarzi, Haji Karimi, Hosein Mehdizadeh Pages 15-28
    Today inappropriate land use/cover changes due to the growing population of the world are one of the issues that have several consequences. The relative impacts of different types of land use/cover on the groundwater quality are not known yet which should be considered with more details. This study was mainly aimed to investigate the influence of land use /cover changes on the groundwater quality and quantity. The study area covers an area of 317 km² in Mehran plain southwest of Ilam province. Landsat satellite images of 2002 and 2015 were used for mapping the land use/cover layers. Different water parameters of EC, TDS and TH were analyzed to conduct the changes in groundwater quality during 2000-2015. The results of this study showed that the land uses/cover were changes, especially increasing residential land and irrigated agriculture in the northwest and the west of the region. Reducing groundwater quality and quantity could be because of overutilization of groundwater and also using fertilizer for agriculture. This condition will be required a comprehensive management program in the study area.
    Keywords: Remote sensing, Satellite imagery, Groundwater quality, quantity, Land use, cover, Mehran plain
  • Arash Shakori, Karim Bakhshhoot Pages 29-42
    Sampling from sediment and environmental factors for investigating the structure and population dynamic of macrobenthos community in 5 stations in lagoon Lipar located 19 k.m. east of chabahar in sistan and balouchestan province from NOV in 2013 to APR in 2014. Mean density of macrobenthos in station 3 with 1441 ind/m2 was maximum during 6 month sampling period and density for stations 5, 4, 2, 1, was 1043, 580, 141 and 108 ind/m2 respectively. Macrobenthos density was also maximum in May with 1078 ind/m2 and 717, 675, 541, 523, 441 ind/m2 was for Feb, Mar, Des, Jan and Apr respectively. Among macrobenthos community only 3 groups, including chironomids with 8873, Foraminifrans and gastropods with 2162 and 10 ind/m2 were abundance respectively. Among environmental factors, salinity (mean: 137±90 ppt) and temperature (mean: 25±5O °C) poss the highest variation. Results show that between macrobenthose and sand grain was a significant correlation (P
    Keywords: Macrobenthos, Population Structure, Lipar Marsh, Chabahar, Sistan, Balouchestan
  • Mahdiye Pejman Far, Elham Akhondi, Mazyar Mazidi Pages 43-54
    Nowadays tourism is considered as the most important sustainable developing industries in every society. Studies have shown that place attachment has a major role on the formation of tourist's subjective perceptions which can lead to the increase in number of tourists. So, the aim of the present study is to investigate the relationship between Miankale wetland tourist's place attachment and their subjective perceptions and the effect of Miankale wetland tourist's place attachment on their subjective perceptions and the relationship of these variables with demographic factors. Present study is descriptive- analytic survey in term of its research method and the questionnaire has been used as its instrument. The population of this study includes all the tourist visiting Miankale wetland area in 94. The sample population based on Cochran formula has been chosen as 378 ones. Linear regression has been used in order to analyze the relationship between three emotional, functional, and meaning components of place attachment and subjective perceptions, and also T- test and ANOVA have been used in order to analyze how they are different. The results of the correlational tests showed that there is a significant upward relationship between place attachment and subjective perception variables, this means that if place attachment increases the effect of subjective perceptions will increase among tourists. Moreover, the results of linear regression showed that there is a significant relationship between the two emotional and functional components of place attachment and subjective perceptions. The emotional component has a positive effect on the people's subjective perceptions from Miankale wetland. The results represents that tourists have positive feelings to Miankale, consider it as a quiet place which can relax there and they like to stay there longer. The functional component, on the other hand, has a negative effect on people's subjective perceptions. In addition, it dares to be mentioned that significant differences were found in terms of gender and marital states.
    Keywords: Emotional component, Development of tourism, Environmental factors, Subjective perceptions, Miankale wetland
  • Ehsan Badri, Nazanin Khakpoor, Manije Khoshmoo, Ali Mohamadi Pages 55-68
    Study in the spring of 1392, to the knowledge of lake Shormast pollution of heavy metals (lead, copper and cadmium) surface sediment samples, deep blue water and aquatic buttercups Ranunculus fluitans were collected from 4 stations. To extract metals from the samples, the method of determining the concentration of heavy metals by chemical wet digestion and atomic absorption spectrometer (AAS) was performed. Data analysis software Spss 19 and one-way ANOVA (ANOVA) was performed. Results showed that the mean levels of lead, copper and cadmium in surface sediment samples collected from different stations to the 177.25, 33.08, 11.20 ppm on a dry weight basis, and the deep sediments of the 30.80, 14.60 and 7.98 ppm on a dry weight basis and aquatic buttercups Ranunculus fluitans water, respectively, 60.21, 10.26 and 16.24 ppm on a dry weight basis and water samples, respectively, 1.01, 0.01, 0.04 ppm is. Statistical comparison of the metals lead, copper and cadmium in deep sediments. Surface water and aquatic plants showed no significant differences. In this study, the mean maximum concentration of heavy metals in surface sediments and the water is minimal. The results showed that the metals lead and cadmium in water samples with standard World Health Organization (WHO) standard of America Environmental Protection Agency (EPA), have been higher.
    Keywords: Pollution, Heavy metals, Aquatic plant, Sediments, Shoormast Lake
  • Lale Romiyan, Khoshnaz Payande Pages 69-84
    This study done to evaluate determine the content of heavy metal of Hg, As, Ni and Cd in Water, surface sediment and 4 aquatic plant species of Karkheh River. Sampling of water, sediment and 4 Aquatic plant species Limna gibba, Vallisneria spiralis, Bacopa monnieri and Ranunculus fluitans of 3 station in north, center and south of Karkheh River in Khuzestan Province were collected in spring season. Heavy metal in water, sediment and leaf of aquatic plant were analyzed using graphite furnace atomic absorption spectrometry (AAnalyst600-AS800, Perkin-Elmer, USA) for water samples and by flame atomic absorption spectrometer (Perkin-Elmer 4100, USA) for sediment and macrophyte samples. Heavy metal in water, sediment and leaf of aquatic plants were analyzed with 30 replicates. In water, the highest content of Hg, Cd, Ni and as 10.55±0.59, 3.21±0.27, 2.68±0.22 and 2.88±0.26 µg/ L, respectively, and in sediment the highest content of Hg, Cd, Ni and As 20.22±0.96, 5.03±0.26, 6.57±0.76 and 3.31±0.38 µg/ kg were recorded. The highest and the lowest of Hg content in two aquatic plants R. fluitans and V. spiralis were 9.71±0.96 and 4.79±0.85 µg/ kg. Cd, Ni and as were higher than the other aquatic plants in B.monnieri: 0.22±0.29 1.33±0.46 and 0.34± 0.18 µg/ kg. The lowest of content Ni and as were showed in L.gibba: 0.16±0.76 and 0.01±0.19 µg/ kg. Results show that aquatic plant of B.monnieri have potential for absorption Hg and Ni. The Hg level were higher than the limit of INSO and WHO but Cd, Ni and as were lower than the INSO, USEPA and WHO.
    Keywords: Heavy metals, Water, Sediment, Aquatic plants, Karkheh River
  • Sajad Astane, Mehrdad Cheraghi Pages 85-102
    Tourism climate index is an index which systematically specifies the effect of climatic factors on tourism. Statistics recorded in climatology stations are needed in order to use this index. It is suitable to utilize these statistics to analyze tourism climate index in a city or a restricted area, but index analysis according to the stations cannot express the actual state of this tourism index in an area on its own. The state of the spots which do not have (the relevant) statistics needs to be investigated and analyzed. GIS soft wares with the ability of finding middle of spot data to zoned data and middle finding, make it possible to find climatic index for an area on the basis of spot data obtained from our station and analyze them correctly. Pirsalman wetland is situated in Hamedan Province, in Asadabad city and is considered as a seasonal wetland. It looks like a bowel which is at least 1 meter and at most 2 meters in depth. Its water is provided by springs bubbling out of the wetland bed. It is 21 * 15 hectare and 1920 meters above the sea level. Suitable period during which tourists can visit this wetland have been identified by tourism climate index and GIS possibilities in the present study. The data utilized here are from the average of seven climate parameters in synoptic and climatology stations in and around Hamedan Province and Pirsalman wetland in 2010. The Results of this study indicate that tourism climate index is ideal in March and June which means these are the best months of the year for visiting the wetland. This index is excellent in February, April, May and July and it is very good in January. Tourism climate index has an acceptable rank during November, December and August. In October and September, the tourism climate index is marginal.
    Keywords: tourism climate index, GIS software. Pirsalman wetland, Hamedan province
  • Mehdi Salemi, Solmaz Dashti, Zahra Sayyahi Pages 103-111
    Part of the Karun river Ahvaz city limits, the area including the areas suitable for the development of potential qualified tourist user. Tourism is one of the largest and fast growing industries world, tourism industry as a dynamic industrial development with the characteristics of their important role in the economy-based countries. Ecologic value tourism in line with user rivers as a means of achieving this goal. Descriptive analytical and research methods have been tried in this research work using AHP model for the development of tourism in the region. In the first study on the border of the range of topographic map were identified and subsequently the role of height classes, slope, soil texture, density, vegetation, geology, and in this regard to the analysis of the questionnaire to a number of tourism experts from 35 provinces. The weight of each of the criteria in order to put at the disposal of the experts produced a concession after collecting questionnaires and Expert software choice criteria specified for map building priority then towards the integration of GIS with AHP results of the action, and the user can map the direction of tourism. The results of the study that was conducted in 2014-2015 shows that about 93% equivalent to 137858 hectares of area have been very desired for tourism, extensive, 2% equivalent to 3453 hectares of area with desired and 5% equivalent to 7341ha, with possible undesirable and 82% equivalent to137379 hectares of area have be very desired for tourism focus, 17% equivalent to 27792ha area with desired and 1% equivalent to 2211 hectares with power is undesirable.
    Keywords: Karun River, AHP, Ecological potential, Tourism land use